پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی در رابطة بین معنای زندگی و سلامت روانی صورت گرفت. طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است. نمونة پژوهش شامل 337 دانشجو (153پسر، 184دختر) از دانشگاه تهران، در مقاطع تحصیلی لیسانس، فوق لیسانس و دکترا بودند که با روش نمو چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی در رابطة بین معنای زندگی و سلامت روانی صورت گرفت. طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است. نمونة پژوهش شامل 337 دانشجو (153پسر، 184دختر) از دانشگاه تهران، در مقاطع تحصیلی لیسانس، فوق لیسانس و دکترا بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه معنای زندگی، سیاهه سلامت روانی و فهرست عواطف مثبت و منفی را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون، و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین معنای زندگی با بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی به ترتیب رابطة مثبت و منفی معنادار وجود داشت. تحلیل آماری داده ها نشان داد که عواطف مثبت و منفی در رابطه بین معنای زندگی و سلامت روانی، نقش واسطه ای دارند. بر اساس یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که توجه به معنای زندگی و ارتقا آن در زندگی دانشجویان سبب افزایش بروز عواطف مثبت و درنتیجه افزایش سطح سلامت روانی و کاهش بروز عواطف منفی و سطح درماندگی روانشناختی می شود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد روایت درمانگری به شیوۀ مشاورۀ گروهی بر عملکرد خانوادۀ زنان با همسر معتاد بود. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح سري زماني پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل به شمار میرود. آزمودنیها 44 نفر با نمرۀ عملکرد خانواده پایینتر از میانگین جام چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد روایت درمانگری به شیوۀ مشاورۀ گروهی بر عملکرد خانوادۀ زنان با همسر معتاد بود. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح سري زماني پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل به شمار میرود. آزمودنیها 44 نفر با نمرۀ عملکرد خانواده پایینتر از میانگین جامعه در منطقۀ 10 تهران بودند که به روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. هر گروه شامل 2002 نفر بود و هر دو گروه در شرایط یکسان پس از انجام مصاحبه فردی با مقیاس عملکرد خانواده ارزیابی شدند. گروه آزمایش به مدت 01 جلسه تحت روایت درمانگری گروهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ آزمایشی را دریافت نکرد. در پایان دوره، یک ماه و سه ماه پسازآن هر دو گروه مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های پژوهش با آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شدند. عملکرد خانواده (حل مشکل، ارتباط، نقشها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و عملکرد کلی) زنانی که تحت روایت درمانگری گروهی قرار گرفتند نسبت به زنانی که در دوره شرکت نکردند، بهطور چشمگیری افزایش یافت.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین روان سازه های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری جمعیت عمومی شهر شیراز بود که از بین آنها 391 نفر (209 زن و 182 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخا چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین روان سازه های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری جمعیت عمومی شهر شیراز بود که از بین آنها 391 نفر (209 زن و 182 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد که پرسشنامه روان سازه های یانگ و براون (1999)، مقياس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1998) و مقياس چندبعدی حمايت اجتماعي ادراک شده زیمت و همکاران (1988) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از الگو یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین حوزه های بریدگی/ طرد، خود پیروی مختل شده (01/0>p) و حوزه دیگرجهت مند) 05/0>p) باکیفیت زندگی نقش واسطه ای دارد. بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت روان سازه های ناسازگار اولیه از طریق تأثیر بر حمایت اجتماعی ادراک شده بر کیفیت زندگی تأثیر می گذارند. بنابراین، بهتر است روان سازه های ناسازگار اولیه و حمایت اجتماعی ادراک شده برای بهبود کیفیت زندگی افراد موردتوجه قرار گیرند
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة صفات تاریک شخصیت با استعداد خیانت زناشویی و نقش بی اشتیاقی اخلاقی به عنوان یک متغیر واسطه انجام شد. بدین منظور، 204 نفر از منطقه 8 تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه استعداد خیانت زناشویی پولات (2006) چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة صفات تاریک شخصیت با استعداد خیانت زناشویی و نقش بی اشتیاقی اخلاقی به عنوان یک متغیر واسطه انجام شد. بدین منظور، 204 نفر از منطقه 8 تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه استعداد خیانت زناشویی پولات (2006)، پرسشنامه صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010) و پرسشنامه بی اشتیاقی اخلاقی بندورا (1995) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون انجام گرفت. تحلیل یافته ها نشان داد هر یک از صفات تاریک شخصیت همبستگی معنادار با متغیرهای بی اشتیاقی اخلاقی و استعداد خیانت زناشویی دارند و همچنین بی اشتیاقی اخلاقی همبستگی معنادار با استعداد خیانت زناشویی دارد. از سوی دیگر، صفات خودشیفتگی و ماکیاول گرایی علاوه بر اثر مستقیم، به واسطه بی اشتیاقی اخلاقی بر استعداد خیانت زناشویی تاثیر غیرمستقیم دارد. در نهایت، با توجه به یافته ها می توان بیان کرد که بی اشتیاقی اخلاقی در رابطه بین صفات خودشیفتگی و ماکیاول گرایی با استعداد خیانت زناشویی نقش واسطه را ایفا می کند.
پرونده مقاله
هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه بین باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی، به علاوه شناسایی نقش ذهن آگاهی به عنوان متغیری بود که ممکن است دراین بین اثر میانجی گر داشته باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی، جامعة آماری پژوهش شامل کلیة افراد متأهل شهر یزد در سال 1395 و نمونة مورد نظر شا چکیده کامل
هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه بین باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی، به علاوه شناسایی نقش ذهن آگاهی به عنوان متغیری بود که ممکن است دراین بین اثر میانجی گر داشته باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی، جامعة آماری پژوهش شامل کلیة افراد متأهل شهر یزد در سال 1395 و نمونة مورد نظر شامل 380 نفر (200 زن و 180 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش به سیاهه باورهای ارتباطی ایدلسون و اپشتین، مقیاس ذهن آگاهی، توجه و هشیاری براون و ریان و اندازه گیری دلزدگی زناشویی پاینز پاسخ دادند. بر اساس یافته ها، ذهن آگاهی با مؤلفه های باورهای ارتباطی شامل باور به تخریب کنندگی مخالفت، باور به تغییرناپذیری همسر، کمال گرایی جنسی و باور مربوط به تفاوت های جنسیتی رابطة منفی معنادار داشت. یافته دیگر این پژوهش، رابطة منفی معنادار ذهن آگاهی با دلزدگی زناشویی بود. همچنین مؤلفه های باورهای ارتباطی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت معنادار داشتند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوج ها بود. جامعة این پژوهش مشتمل بر کلیه زوجینی بودند که به دلیل مشکلات و تعارضات زناشویی و عدم صمیمیت در روابط به سرای سلامت مراجعه نموده بودند. در این پژوهش با بهره گیری از شیوة ن چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوج ها بود. جامعة این پژوهش مشتمل بر کلیه زوجینی بودند که به دلیل مشکلات و تعارضات زناشویی و عدم صمیمیت در روابط به سرای سلامت مراجعه نموده بودند. در این پژوهش با بهره گیری از شیوة نمونه گیری در دسترس، 20 زوجی که بالاترین نمرات را در ابزارهای پژوهش کسب کرده بودند، انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 10 زوج) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، ابزار دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و مقیاس میل به طلاق روزولت، جانسون و مورو (1986) بود که توسط شرکت کنندگان هر دو گروه قبل و بعد از مداخله تکمیل گردید. تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش رویکرد هیجان مدار، باعث کاهش معنادار دلزدگی زناشویی و دو مؤلفة خستگی عاطفی و خستگی روانی در زوجین تحت مداخله شده است، اما در کاهش خستگی جسمانی زوجها مؤثر نبوده است. دیگر نتایج حاکی از آن بود که میل به طلاق در زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری پیدا کرده بود. با توجه به یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آموزش رویکرد هیجان مدار توانسته بر کاهش دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین مؤثر واقع شود. مشاوران و درمانگران خانواده می توانند از یافته های پژوهش حاضر در راستای مداخلات بالینی و درمانی استفاده کنند.
پرونده مقاله
این مطالعه به مقایسة نظامنامه اخلاق حرفه ای روانشناسان در کشورهای ایران، آمریکا، کانادا، بریتانیا و استرالیا پرداخته است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه کشورهایی که دارای نظامنامه اخلاق حرفه ای هستند تشکیل داده است. از بین آنها، کشورهای آمریکا، کانادا، بریتانیا، استرالیا و چکیده کامل
این مطالعه به مقایسة نظامنامه اخلاق حرفه ای روانشناسان در کشورهای ایران، آمریکا، کانادا، بریتانیا و استرالیا پرداخته است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه کشورهایی که دارای نظامنامه اخلاق حرفه ای هستند تشکیل داده است. از بین آنها، کشورهای آمریکا، کانادا، بریتانیا، استرالیا و ایران به صورت هدفمند و براساس پیشرو بودن در تهیه نظامنامه اخلاق حرفه ای انتخاب شدند و اصول و معیارهای اخلاقی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد کلیه نظامنامه های مورد بررسی، به غیر از ایران و آمریکا، بعد از مقدمه، به تعریف مفاهیم و اصطلاحات اصلی پرداخته اند. بعلاوه کلیه نظامنامه ها دارای دو بخش اصلی اصول عمومی و معیارها هستند. اصول عمومی مطرح شده در نظامنامه ها تقریباً مشابه و مشترک بوده و شامل: احترام به شأن افراد، مسئولیت پذیری، یکپارچگی، عدم تبعیض یا عدالت، نیکوکاری و عدم آسیبرسانی است. استانداردهای اخلاقی نظامنامه ایران و آمریکا مستقل از اصول عمومی و به طور جداگانه در نظامنامه آمده اند. این در حالی است که در نظامنامه استرالیا، کانادا و انگلیس، معیارها در زیر اصول اخلاقی مرتبط با خود ارائه شده اند. معیارهای اخلاقی نظامنامه ایران تقریبا منطبق با نظامنامه آمریکا است و تفاوت مشاهده شده تنها در ترتیب ارائه معیارها، دو معیار «مسئولیت» و «نگهداری اطلاعات ثبت شده و حق الزحمه» و میزان توضیحات و پرداختن به جزئیات است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر میرسد، افزودن تعاریف و توضیحات لازم برای اصطلاحات تخصصی و اصول عمومی و افزودن جزئیات بیشتر به استانداردها و توجه به فرهنگ بومی و دینی میتواند به هرچه قابل فهم تر و اجرایی تر شدن نظامنامه ایران کمک کند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة پنج عامل بزرگ شخصيت، سرزندگي تحصيلي با واسطه-گري خودشفقت ورزی دانشجويان انجام پذيرفت. شرکتکنندگان پژوهش شامل 294 نفر (152 دختر و 142 پسر) از دانشجويان مقطع کارشناسي دانشگاه شيراز بودند که بر اساس روش نمونه گيري خوشهاي چندمرحله اي تصادفي انت چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة پنج عامل بزرگ شخصيت، سرزندگي تحصيلي با واسطه-گري خودشفقت ورزی دانشجويان انجام پذيرفت. شرکتکنندگان پژوهش شامل 294 نفر (152 دختر و 142 پسر) از دانشجويان مقطع کارشناسي دانشگاه شيراز بودند که بر اساس روش نمونه گيري خوشهاي چندمرحله اي تصادفي انتخاب شدند. به منظور بررسي متغيرهاي پژوهش هر يک از شرکتکنندگان، مقياس سرزندگي تحصيلي، مقياس خودشفقت ورزی و سیاهة پنج عامل بزرگ شخصيت، را تکميل نمودند. اعتبار ابزارهاي پژوهش به وسيله ضريب آلفاي کرونباخ و روايي آنها به کمک روش همساني دروني و تحليل عامل تعيين شد. نتايج حاکي از روايي و اعتبار قابل قبول مقياس ها بود. نتایج تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی با داده های این پژوهش برازش مناسبی دارد و چهار بعد از ابعاد پنج عامل بزرگ شخصیت (برون-گرایی، روان آزردگی گرایی توافق پذیری و گشودگی به تجربه) پیش بینی کننده خودشفقت ورزی بود و همین ابعاد به واسطه خودشفقت ورزی بر سرزندگی تحصیلی اثر غیرمستقیم داشتند. نتایج بیانگر آن است که عوامل شخصیتی، سطح خودشفقت ورزی را پیشبینی و سرزندگی تحصیلی را تعیین میکند.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تبیین فرسودگی تحصیلی بر اساس الگوی ارتباط والد- فرزند با میانجیگری تاب آوری و توانایی حل مسئله در دختران دانش آموز دبیرستانی بود. دختران دانش آموز پایه اول دوره متوسطه دوم که در دبیرستانهای شهر تهران در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند جامعه آماری چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تبیین فرسودگی تحصیلی بر اساس الگوی ارتباط والد- فرزند با میانجیگری تاب آوری و توانایی حل مسئله در دختران دانش آموز دبیرستانی بود. دختران دانش آموز پایه اول دوره متوسطه دوم که در دبیرستانهای شهر تهران در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دادند. این پژوهش به روش ترکیبی- تبیینی در دو گام صورت گرفت. در گام اول از روش همبستگی و در گام دوم از روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. روش نمونه گیری در گام اول تصادفی خوشه ای و تعداد نمونه بر اساس تعداد پارامترها، 461 نفر بود و در گام دوم نمونه به صورت هدفمند انتخاب شد. براي جمع آوری داده ها از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران، پرسشنامه الگوی ارتباط والد- فرزند، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و توانایی درک حل مسئله هپنر و پترسون و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تحلیل داده ها در گام اول از روش مدلیابی معادلات ساختاری و در گام دوم از روش کلایزی استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که شاخصهای به دست آمده از تکنیک معادلات ساختاری، نشاندهنده برازش قابلِ قبول مدل پژوهش با داده ها است. نتایج به دست آمده از روش کلایزی در تحلیل داده های کیفی، تأییدکننده نتایج کمی بود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطة تعارض کار- خانواده با فشار روانشناختی و رضایت زندگی با توجه به نقش تعدیل کنندة بهبودی از کار می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری تشکیل می دهند که 194 نفر از آنها به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطة تعارض کار- خانواده با فشار روانشناختی و رضایت زندگی با توجه به نقش تعدیل کنندة بهبودی از کار می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری تشکیل می دهند که 194 نفر از آنها به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. برای جمعآوری داده های پژوهش از مقیاس تعارض کار- خانواده (کارلسون، کاکمار و ویلیامز، 2000)، پرسشنامه بهبودی از کار (ساننتیج و فریتز، 2007)؛ پرسشنامه سلامت عمومی (گلدربرگ، 1972) و مقیاس رضایت زندگی (دینر، امانس، گریفین و لارسون، 1985) استفاده شد. نتایج نشان داد که تعارض کار- خانواده با فشار روانشناختی رابطة مثبت و با رضایت زندگی رابطة منفی دارد. نتایج همچنین حاکی از نقش تعدیل کنندة بهبودی از کار در رابطه بین تعارض کار- خانواده با فشار روانشناختی و رضایت زندگی بود و رابطه مثبت بین تعارض کار- خانواده و فشار روانشناختی و رابطه منفی بین تعارض کار- خانواده و رضایت زندگی در افراد دارای بهبودی از کار بیشتر، ضعیف تر است.
پرونده مقاله
رضایت زناشویی یکی از مهمترین مولفه در ایجاد ثبات رابطه زناشویی است و شخصیت و سبک های نگرش و نوع ابراز عشق زوجین بر روابط زناشویی آن ها تأثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سبک عشق ورزی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی با رضایت زناشویی در افراد متأهل شهر مشهد چکیده کامل
رضایت زناشویی یکی از مهمترین مولفه در ایجاد ثبات رابطه زناشویی است و شخصیت و سبک های نگرش و نوع ابراز عشق زوجین بر روابط زناشویی آن ها تأثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سبک عشق ورزی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی با رضایت زناشویی در افراد متأهل شهر مشهد بوده است. این پژوهش از نوع همبستگی بوده است. 344 زن و مرد متأهل به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ، مقیاس نگرش های عشق (LAS) و پرسشنامه شخصیت NEO-FFI را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام و مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) و از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی و سبک عشق ورزی با رضایت زناشویی همبستگی معناداری وجود دارد (01/0 p<) و همچنین نتایج رگرسیون حاکی از آن بود که سبک های عشق ورزی و ویژگی های شخصیتی می توانند 34 درصد از واریانس رضایت زناشویی را تبیین کنند (001/0P<). نتایج نشان داد که در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رضایت زناشویی، سبک های عشق ورزی نقش واسطه ای ایفا می کند و برازش مدل نهایی مورد تأیید قرار گرفت. براساس یافته های تحقیق، ویژگی های شخصیتی و سبک های عشق ورزی می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر رهبری اصیل بر فرسودگی شغلی با میانجیگری حیطه های زندگی کاری و خودکارآمدی مقابلة شغلی بود. جامعة آماری این پژوهش کلیة کارکنان یک شرکت دولتی تابعه وزارت نیرو در استان خوزستان بوده است. بدین منظور، تعداد 325 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طب چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر رهبری اصیل بر فرسودگی شغلی با میانجیگری حیطه های زندگی کاری و خودکارآمدی مقابلة شغلی بود. جامعة آماری این پژوهش کلیة کارکنان یک شرکت دولتی تابعه وزارت نیرو در استان خوزستان بوده است. بدین منظور، تعداد 325 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهة رهبری اصیل والومبوا و همکاران، مقیاس حیطه های زندگی کاری لایتر و مسلش، پرسشنامة خودکارآمدی مقابلة شغلی پیزانتی و همکارن و سیاهة فرسودگی شغلی مسلش و جکسون بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 12 و AMOS نسخه 12 انجام گرفت. جهت آزمون اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده گردید. الگوی فرضی پژوهش از برازش نسبتا خوبی با داده ها برخوردار است. یافته ها حاکی از نقش میانجیگر حیطه های زندگی کاری و خودکارآمدی مقابلة شغلی میان رهبری اصیل با فرسودگی شغلی می باشد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعيين نقش واسطه اي سبک عشق ورزي در رابطه بين ويژگي هاي شخصيتي با رضايت زناشويي در افراد متأهل شهر مشهد بود. اين پژوهش از نوع همبستگي و 344 زن و مرد متأهل به صورت نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه
رضايت زناشويي انريچ، مقياس نگرش هاي عشق و سياهة چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعيين نقش واسطه اي سبک عشق ورزي در رابطه بين ويژگي هاي شخصيتي با رضايت زناشويي در افراد متأهل شهر مشهد بود. اين پژوهش از نوع همبستگي و 344 زن و مرد متأهل به صورت نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه
رضايت زناشويي انريچ، مقياس نگرش هاي عشق و سياهة شخصيت NEO-FFI را تکميل نمودند. داده ها با استفاده از همبستگي پيرسون، تحليل رگرسيون سلسله مراتبي و تحليل مسير و از طريق نرم افزارهاي SPSS و AMOS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان داد که بين ويژگي هاي شخصيتي و نيز سبک عشق ورزي شاعرانه، بازيگرانه، دوستانه، منطقي و الهي با رضايت زناشويي همبستگي معناداري وجود دارد (0/01> p ). نتايج رگرسيون نيز حاکي از آن بود که سبک شاعرانه، روان آزرده خويي، سبک منطقي، سبک بازيگرانه، توافق پذيري و برون گرايي 34 درصد واريانس رضايت زناشويي را تبيين مي کنند. همچنين، سبک هاي عشق ورزي شاعرانه، منطقي و بازيگرانه در مسير روان آزردگي گرايي و برون گرايي به رضايت زناشويي، نقش واسطه اي نشان داد (0/05>p). براساس يافته هاي تحقيق، رضايت اززندگي زناشويي تحت تأثير سبک هاي عشق ورزي و ويژگي هاي شخصيتي قرار دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نوجوانان ایرانی مبتلابه بیماریهای قلبی مادرزادی بود. شرکتکنندگان 180 نفر نوجوانان 13 تا 18 سال مبتلابه بیماری های قلبی مادرزادی و والدین آنها که مراجعهکننده به بیمارستان تخصصی قلب شهید رجای چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نوجوانان ایرانی مبتلابه بیماریهای قلبی مادرزادی بود. شرکتکنندگان 180 نفر نوجوانان 13 تا 18 سال مبتلابه بیماری های قلبی مادرزادی و والدین آنها که مراجعهکننده به بیمارستان تخصصی قلب شهید رجایی بودند. ابزار پژوهش پرسشنامههای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (PedsQL™) و کیفیت زندگی نسخه عمومی (PedsQL™) و بخش اضطراب فراگیر پرسشنامه CSI-4 استفاده شدند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی، آلفا کرونباخ و همبستگی پیرسون برای بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه استفاده شد. یافتههای تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از 7 عامل در پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت گزارش نوجوان و پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت گزارش پروکسی بود.. پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نسخه نوجوان و پروکسی از روایی و اعتبار قابل قبولی در جامعه ایرانی برخوردار است و میتواند در ارزیابی کیفیت زندگی آنها مورداستفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطهی ساختاری طرحوارههای ناسازگار اولیه، تمایزیافتگی خود و عملکرد جنسی با تمایل به روابط فرازناشویی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان زن متأهل دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 97-1396 بود که از بین 1200 نفر، 2 چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطهی ساختاری طرحوارههای ناسازگار اولیه، تمایزیافتگی خود و عملکرد جنسی با تمایل به روابط فرازناشویی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان زن متأهل دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 97-1396 بود که از بین 1200 نفر، 250 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از بین دانشکدهها انتخاب شدند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش آماری توصیفی و استنباطی، آزمون سوبل، معادلات ساختاری و آزمون همبستگی پیرسون و نرمافزارهای اس پی اس اس نسخه 23 و ایموس استفاده شد. نتایج نشان داد که طرحوارههای ناسازگار اولیه، تمایزیافتگی خود و عملکرد جنسی بر تمایل روابط فرازناشویی اثر داشتند. طبق یافتههای پژوهش حاضر رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه، تمایزیافتگی و عملکرد جنسی با تمایل به روابط فرازناشویی مستقیم و به ترتیب برابر با (48/2 = t و 20/0=β)، (68/5 = t و 43/0-= β)، (51/2 = t و 16/0-= β) بود. یافتهها همچنین نشان داد طرحوارههای ناسازگار اولیه اثر غیرمستقیم بهواسطهی تمایزیافتگی بر تمایل به روابط فرازناشویی داشته است (19/4 =t و 21/0=β) و اثر غیرمستقیم بهواسطهی عملکرد جنسی بر تمایل به روابط فرازناشویی نداشته است (52/0t= و 01/0=β)، بنابراین وجود رابطه غیرمستقیم بین طرحوارههای ناسازگار اولیه با تمایل به روابط فرازناشویی با میانجیگری عملکرد جنسی رد (p>0.05) و با میانجیگری تمایزیافتگی خود تأیید شد (p<0.05). یافتهها در کل بیانگر آن است که طرحوارههای ناسازگار اولیه، تمایزیافتگی خود و عملکرد جنسی در بروز پدیدهی خیانت نقش مؤثر دارد.
پرونده مقاله
چکیده
هدف پژوهش تبیین اثر تحصیلات والدین بر خودپنداره دانش آموزان مقطع متوسطه با ارزیابی نقش میانجیگر کیفیت رابطه والد- فرزند بود. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه سال تحصیلی ۹۷- ۹۶ تهران بودند که با روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای 391 دانش آموز (195 دختر و 195 پس چکیده کامل
چکیده
هدف پژوهش تبیین اثر تحصیلات والدین بر خودپنداره دانش آموزان مقطع متوسطه با ارزیابی نقش میانجیگر کیفیت رابطه والد- فرزند بود. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه سال تحصیلی ۹۷- ۹۶ تهران بودند که با روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای 391 دانش آموز (195 دختر و 195 پسر) با میانگین و انحراف استاندارد سنی 39/16 ± 17/1 حضور داشتند. پرسشنامه پایگاه اقتصادی اجتماعی جنبشی (۱۳۹۵ ) پرسشنامه ارزیابی رابطه والد- فرزند فاین، مورلند و اسچووبل (1983)، پرسشنامه خود پنداره ساراسوت(1957) اجراءشد. برای تحلیل از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر کل ،میزان تحصیلات پدر(05/0> P ،163/0=β) و میزان تحصیلات مادر (05/0> P ،270/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است .اثر غیر مستقیم میزان تحصیلات پدر(01/0> P ،069/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است.. همچنین اثر کیفیت رابطه پدر-فرزند(01/0> P ،310/0=β) و کیفیت رابطه مادر- فرزند (01/0> P ،163/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت ومعنادار است ااثر غیر مستقیم میزان تحصیلات پدر(01/0> P ،069/0=β) بر خلاف اثر غیر مستقیم میزان تحصیلات مادر بر خودپنداره فرزندان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است و کیفیت رابطه پدر- فرزند بر خلاف کیفیت رابطه مادر- فرزند اثر میزان تحصیلات بر خودپنداره دانش آموزان را میانجیگری می کند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش، مدل یابی ارتباط استرس و اختلال خوردن با میانجی گری معنای زندگی و اجتناب تجربی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع مدل های ساختاری همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال 98 می باشد. از بین شاغلین به تحصیل با روش نمونه گی چکیده کامل
هدف پژوهش، مدل یابی ارتباط استرس و اختلال خوردن با میانجی گری معنای زندگی و اجتناب تجربی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع مدل های ساختاری همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال 98 می باشد. از بین شاغلین به تحصیل با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 387 نفر انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های استاندارد نگرش به خوردن (گارنر و همکاران، 1979)، اجتناب تجربی چندبعدی (گامز و همکاران، 2011)، معناي زندگي (استگر و شین، 2010) و ارزیابی استرس دانشجویی (راس، نایبلینگ و هکرت، 1999) را تکمیل نمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-23 و AMOS-23 تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری در تحلیل مدل اثر کامل و مدل اثر میانجی کوچکتر از 01/0 بدست آمد. نتایج تحلیل مدل اثر کامل نشان داد که متغیر استرس به صورت مستقیم و در جهت مثبت با متغیر اختلال خوردن ارتباط دارد. تحلیل مدل اثر میانجی نشان داد در ارتباط بین استرس و اختلال خوردن، اجتناب تجربی در جهت مثبت به صورت جزئی و معنای زندگی در جهت منفی به صورت جزئی میانجی گری می کنند. این پژوهش علاوه بر مفهوم سازی اختلال خوردن، رابطه استرس با اختلال خوردن را نشان داد و نقش اجتناب تجربی و معنای زندگی را به عنوان دو عامل زمینه ساز و تداوم بخش که باید در درمان این اختلال در نظر گرفته شوند، آشکار ساخت.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط فرزندپروری هلیکوپتری با عملکرد تحصیلی، بهزیستی روانشناختی و سلامت روان در بزرگسالی در حال ظهور بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه تربتحیدریه تشکیل داده بود که از بین آنها ۲۱۹ نفر به روش نمو چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط فرزندپروری هلیکوپتری با عملکرد تحصیلی، بهزیستی روانشناختی و سلامت روان در بزرگسالی در حال ظهور بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه تربتحیدریه تشکیل داده بود که از بین آنها ۲۱۹ نفر به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. بهمنظور گردآوری دادهها از پرسشنامه فرزندپروری هلیکوپتری، بهزیستی روانشناختی و سلامت روان استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که بین فرزندپروری هلیکوپتری با بهزیستی روانشناختی و سلامت روان دانشجویان رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0p<). نتیجهگیری: به نظر میرسد که فرزندپروری هلیکوپتری با ایجاد خلل در فرایند طبیعی رشد در اوایل بزرگسالی، بهزیستی روانشناختی و سلامت روان دانشجویان را تحتتأثیر قرار میدهد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعيين ساختار عاملي و ويژگي هاي روانسنجي مقياس استعداد روابط فرازناشويي در زنان بود. اين تحقيق با استفاده از روش تحقيق آميخته در دو بخش کيفي و کمّي انجام شد. در بخش کيفي مصاحبه هاي تخصصي با گروه هفت نفره اي از صاحب نظران در زمينه خانواده و زوج درماني با اس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعيين ساختار عاملي و ويژگي هاي روانسنجي مقياس استعداد روابط فرازناشويي در زنان بود. اين تحقيق با استفاده از روش تحقيق آميخته در دو بخش کيفي و کمّي انجام شد. در بخش کيفي مصاحبه هاي تخصصي با گروه هفت نفره اي از صاحب نظران در زمينه خانواده و زوج درماني با استفاده از مصاحبه ساختار يافته و نيمه ساختار يافته انجام شد که منجر به استخراج شاخص هاي اولية مفهومي شد. روش پژوهش در بخش کمّي، توصيفي- همبستگي بود. جامعة آماري پژوهش شامل کلية زنان متأهل ساکن شهر اروميه در سال 1396 بود که به صورت اوليه 1000 نفر از اين زنان با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و 859 پرسشنامه معتبر تشخيص داده شدند. ابزار پژوهش شامل مقياس استعداد روابط فرازناشويي (EAPS) و خرسندي زناشويي (MHS) بود. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از روش تحليل عاملي اکتشافي و تأييدي استفاده شد. بر اساس تحليل عاملي اکتشافي پنج عامل مشخصات خانوادگي، رسانه اي، سبک رفتار جنسي، شخصيتي و شناختي استخراج شد. در مجموع عامل هاي استخراج گرديده، توانستند 51/56 درصد از واريانس کل آزمون را تبيين کنند. براي بررسي روايي پرسش نامه از روايي محتوا، روايي سازه و تحليل عاملي تأييدي استفاده شد. شاخص هاي برازش مدل در تحليل عاملي تأييدي روايي اين مقياس را مورد تأييد قرار داد. اعتبار آن از طريق ضريب آلفاي کرونباخ برابر با 0/88به دست آمد. بر اساس يافته ها، مقياس استعداد روابط فرازناشويي ابزاري روا و معتبر است و ميتوان از اين ابزار در موقعيتهاي باليني و پژوهشي استفاده کرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه میان افسردگی و رضایت زناشویی با نقش واسطهای تمایز خود در زنان متأهل از منطقه 2 شهرداری شهر اهواز انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و از طریق مدلیابی معادلات ساختاری به روش همبستگی چندمتغیری انجام
شد. 260 زن متأهل شهر اهواز در سال چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه میان افسردگی و رضایت زناشویی با نقش واسطهای تمایز خود در زنان متأهل از منطقه 2 شهرداری شهر اهواز انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و از طریق مدلیابی معادلات ساختاری به روش همبستگی چندمتغیری انجام
شد. 260 زن متأهل شهر اهواز در سال 1399 به شيوه نمونهگيري در دسترس انتخاب شدند. ابزارهاي مورد استفاده سیاهههای تمایز خود (اسکورن و فریندلندر، 1998)، رضایت زناشویی انریچ (به نقل از سلیمانیان، 1373) و افسردگی بک (بک و همکازان، 1996) بود. برای تحلیل دادهها از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات واسطهای از روش بوت استراپ استفاده شد. تحلیلهای الگویابی معادلات ساختاری تأیید کرد که برازندگی مدل پیشنهادی مناسب است. نتایج حاکی از آن بود که نشانگان افسردگی به صورت مستقیم بر متغیر رضایت زناشویی تأثیر میگذارد (001/0 =p) و همچنین نتایج مربوط به تحلیل مسیرهای غیر مستقیم نشان داد که نشانگان افسردگی از طریق میانجیگری تمایز خود و خردهمقیاسهای آن (جدایی عاطفی، واکنش هیجانی، جایگاه من و آمیختگی با دیگران) بر رضایت زناشویی تأثیرگذار بوده است (001/0 =p). با توجه به بحث تمایزیافتگی، بهنظر میرسد آشنا کردن زوجین با این متغیر در زمان ازدواج به رضایت بیشتری در ازدواج و رابطه زناشویی آنان منجر میشود.
پرونده مقاله
با هدف تبيين نقش ميانجي کيفيت رابطه والد- فرزند بين تحصيلات والدين بر خودپنداره 391 دانشآموز (195 دختر و 195 پسر) جامعه آماري دانش آموزان متوسطه شهر تهران با روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند. نمونه مورد بررسي به پرسشنامه متشکل از پايگاه اقتصادي اجتماعي، چکیده کامل
با هدف تبيين نقش ميانجي کيفيت رابطه والد- فرزند بين تحصيلات والدين بر خودپنداره 391 دانشآموز (195 دختر و 195 پسر) جامعه آماري دانش آموزان متوسطه شهر تهران با روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند. نمونه مورد بررسي به پرسشنامه متشکل از پايگاه اقتصادي اجتماعي، پرسشنامه ارزيابي رابطه والد- فرزند و پرسشنامه خودپنداره پاسخ دادند. در اين پژوهش از روش مدليابي معادلات ساختاري براي تجزيه و تحليل داده ها استفاده شد. نتايج نشان داد که اثر کل، ميزان تحصيلات پدر (05/0>p، 163/0=β) و ميزان تحصيلات مادر (05/0>p،270/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. اثر غيرمستقيم ميزان تحصيلات پدر (01/0> p، 069/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. همچنين اثر کيفيت رابطه پدر-فرزند (01/0> p،310/0=β) و کيفيت رابطه مادر- فرزند (01/0>p، 163/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است اثر غيرمستقيم ميزان تحصيلات پدر (01/0>p، 069/0=β) برخلاف اثر غيرمستقيم ميزان تحصيلات مادر بر خودپنداره فرزندان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است و کيفيت رابطه پدر- فرزند برخلاف کيفيت رابطه مادر- فرزند اثر ميزان تحصيلات بر خودپنداره دانش آموزان را ميانجيگري مي کند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روایتدرمانی بر نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراکشده دانشآموزان دختر مبتلا به چاقی و اضافه وزن بود. روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانشآموزان مبتلا دوره متوسطه دوم مدارس ش چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روایتدرمانی بر نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراکشده دانشآموزان دختر مبتلا به چاقی و اضافه وزن بود. روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانشآموزان مبتلا دوره متوسطه دوم مدارس شهرستان جلفا در سالتحصیلی 99- 1398 تشکیل دادند. 30 نفر، با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب، و بهصورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش درمان مختص خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند. ابزارهای اندازهگیری، سیاهه نگرانی از تصویر بدن و پرسشنامه خودکارآمدی شرر بودند. تجزیه و تحلیل یافتهها از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازهگیری مکرر انجام گرفت. میانگین متغیرهای نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراکشده گروه آزمایش در پیشآزمون بهترتیب (60/57) و (93/48)؛ و میانگین نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراکشده گروه کنترل بهترتیب (40/61) و (20/49) بود. نتایج نشان داد که در پسآزمون، نمره نگرانی از بدریختی بدن گروه آزمایش (40/51) در مقایسه با گروه کنترل (40/64) کاهش یافته (001/0>P)، و نمره خودکارآمدی ادراکشده گروه آزمایش (33/56) نسبت به گروه کنترل (27/49) بیشتر شده است (001/0>P). همچنین نتایج نشان داد که در مرحله پیگیری، اثر روایتدرمانی بر نگرانی از بدریختی بدن (47/51) و خودکارآمدی ادراکشده (47/56) ماندگار است (001/0>P). طبق نتایج بهدست آمده میتوان گفت، روایتدرمانی میتواند بهعنوان روشی موثر در کاهش نگرانی از بدریختی بدن و افزایش خودکارآمدی ادراکشده دانشآموزان دختر مبتلا به چاقی و اضافه وزن مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین ادراک سبک های والدگری و مؤلفه های شکوفایی در دانشجویان پیش بزرگسال انجام شد. نمونهای به حجم ۴۸۷ دانشجوی 29-18 ساله با روش داوطلبانه به پرسشنامه ای متشکل از مقیاسهای ادارک از سبکهای والدگری (گرول چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین ادراک سبک های والدگری و مؤلفه های شکوفایی در دانشجویان پیش بزرگسال انجام شد. نمونهای به حجم ۴۸۷ دانشجوی 29-18 ساله با روش داوطلبانه به پرسشنامه ای متشکل از مقیاسهای ادارک از سبکهای والدگری (گرولنیک و همکاران، 1997)، راهبردهای مدیریت زندگی (گلدهاف و همکاران، 2015)، و تحول مثبت جوانی (آرنولد و همکاران، 2012) به صورت بر خط پاسخ دادند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند و نتایج نشان داد ادراک از سبک های والدگری و راهبردهای مدیریت زندگی بر مؤلفه های شکوفایی در پیش بزرگسالی اثر مثبت و معناداری دارد. همچنین اثر غیر مستقیم ادراک از سبک های والدگری با واسطه راهبردهای مدیریت زندگی بر شکوفایی معنادار است. نتایج همچنین نشان داد مدل ادراک از سبک والدگری مادر 40 درصد و مدل ادراک از سبک والدگری پدر 45 درصد واریانس شکوفایی را تبیین می کنند. بطورکلی می توان گفت که ادراک از سبک های والدگری والدین می تواند به همراه متغیر فردی راهبردهای مدیریت زندگی بر شکوفایی دوران پیش بزرگسالی تاثیر داشته باشد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی انجام شد. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماري پژوهش شامل کليه زوجین با تعارضات چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی انجام شد. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماري پژوهش شامل کليه زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم در سال 1400 بود. نمونه آماری شامل 40 زوج دارای تعارضات زناشویی بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی هشت جلسه آموزش 90 دقیقه ای ذهن آگاهی مبتني بر شناخت درمانی دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. براي جمع آوري داده ها، از مقیاس تاب آوری کانر-ديويدسون، مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهاني بهداشت و مقیاس بهزیستی روان شناختی ريف و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درماني افزایش معناداری در تاب آوری (01/0>P)، بهزیستی روان شناختی (01/0>P) و کیفیت زندگی (01/0>P) زوجین با تعارضات زناشویی ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دو ماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P). با توجه به يافته هاي اين پژوهش، برنامه آموزشي ذهن آگاهي مبتني بر شناخت درماني مي تواند به عنوان يک روش موثر موجب افزايش بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و کیفیت زندگی شود.
پرونده مقاله
یکی از نیازهای اساسی پژوهشگران برای انجام مطالعات و مداخلات لازم، در دست داشتن ابزاری معتبر و مناسب در آن زمینه است. پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه مشکلات ازدواج در زنان متقاضی طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام انجام شده است. روش تحقیق حاضر از نوع طرح اکتشافی- چکیده کامل
یکی از نیازهای اساسی پژوهشگران برای انجام مطالعات و مداخلات لازم، در دست داشتن ابزاری معتبر و مناسب در آن زمینه است. پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه مشکلات ازدواج در زنان متقاضی طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام انجام شده است. روش تحقیق حاضر از نوع طرح اکتشافی- تأییدی بوده و از دو مرحله تشکیل شده است. مرحله اول روش کیفی بوده و از روش اکتشافی برای ساخت ابزار استفاده شده است. بدین منظور ضمن مصاحبه با 15 نفر از زنان متقاضی طلاق به شیوه مصاحبه با گروههای کانونی تا حد اشباع نظری داده ها، فرم اولیه پرسشنامه تنظیم شد. در مرحله دوم پژوهش، با استفاده از روش کمّی، روایی و اعتبار ابزار مورد نظر بررسی شد. به این منظور 160 نفر به صورت نمونهگیری در دسترس از بین زنان متقاضی طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام در شهر اردبیل در سال 1399 انتخاب شدند و پرسشنامه مشکلات روانشناختی- زناشویی ازدواج (1399) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و شاخص رضایت زناشویی هادسون (1992) را تکمیل کردند. دادهها به کمک روشهای آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرمافزاهای SPSS و AMOSتحلیل شد. یافتهها نشان داد که پرسشنامه مشکلات روانشناختی- زناشویی ازدواج حاوی 28 سوال و 7 بُعد تأیید شده شامل: اضطراب، افسردگی، سردرگمی، عدم امنیت و بدبینی، دلتنگی و فقدان، عدم درک متقابل و تعارض زناشویی هستند. محاسبه اعتبار و روایی پرسشنامه نشان داد که این پرسشنامه اعتبار و روایی بالایی دارد. از این رو میتوان از آن در حیطههای تحقیق و ارزیابی استفاده کرد.
پرونده مقاله
پریشانی جنسی یکی از عوامل مخرب روابط زناشویی است بنابراین، اگر مداخلات مناسب بهکار برده شود، این مشکل جنسی قابل پیشگیری است. هدف از پژوهش تعیین اثربخشی بسته بومی غنیسازی روابط زناشویی بر پریشانی جنسی زنان شاغل شهر شیراز بود. روش پژوهش کارآزمایی بالینی با طرح پیشآز چکیده کامل
پریشانی جنسی یکی از عوامل مخرب روابط زناشویی است بنابراین، اگر مداخلات مناسب بهکار برده شود، این مشکل جنسی قابل پیشگیری است. هدف از پژوهش تعیین اثربخشی بسته بومی غنیسازی روابط زناشویی بر پریشانی جنسی زنان شاغل شهر شیراز بود. روش پژوهش کارآزمایی بالینی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری 8 و 12 هفتهای همراه با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان متاهل و شاغل در چند ارگان دولتی شهر شیراز در سال 1400 تشکیل داد که 120 نفر از زنان دارای پریشانی جنسی بهصورت روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند که در نهایت 79 نفر نمونه نهایی را تشکیل داد و 40 نفر در گروه آزمایش و 39 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. تمامی این زنان متقاضی شرکت در جلسات آموزشی غنیسازی روابط زوجین (4 جلسه دو ساعته) بودند که بهصورت هدفمند انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. در این پژوهش از مقیاس پریشانی جنسی (دراگاتیس و همکاران، 2008) برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات آماری بهوسیله نرمافزار SPSS-22 در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گردید. یافتهها نشان داد تفاوت معنادار بین نمرات پریشانی جنسی در مراحل پژوهش وجود دارد و بسته بومی غنیسازی روابط زناشویی موجب بهبود کیفیت ارتباطات جنسی زوجین و کاهش پریشانی جنسی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. بنابراین بسته بومی غنیسازی روابط زناشویی نقش بسزایی در ارتقای روابط جنسی زنان داشته است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوجدرمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق در شهرستان تبریز صورت گرفته است. روش پژوهش، از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایشی و گواه با دوره پیگیری (سه ماهه) چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوجدرمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق در شهرستان تبریز صورت گرفته است. روش پژوهش، از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایشی و گواه با دوره پیگیری (سه ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق شهرستان تبریز در سال 1400 بود. نمونه آماری، تعداد 40 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان حجم نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه (20 نفر در هر گروه) بهصورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش فرسودگی زناشویی پاینز (CBM) بود. برنامه مداخلهای ستیر (8 جلسه 70 دقیقهای) به گروه آزمایش آموزش داده شد. دادهها با استفاده از تحليل واریانس اندازههای مکرر تحليل شدند. نتایج تحليل این پژوهش نشان داد كه زوجدرمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر کاهش فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق تأثیر مثبت و معناداری دارد (01/0>P). همچنین، اثربخشی در مرحله پیگیری سه ماهه تداوم داشت. در مجموع، نتایج بهدستآمده از این پژوهش، سودمندی و تأثیر زوجدرمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق را تأیید میکند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی گاتمن بر سازش زناشویی و چهار اسب سوارکار نابودگر صورت گرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آن نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوج های مراج چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی گاتمن بر سازش زناشویی و چهار اسب سوارکار نابودگر صورت گرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آن نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره تحت نظر قوه قضائیه شهر تهران در سال 1400-1399 می باشد.21 زوج در این طرح به صورت در دسترس در سه گروه 14نفره آزمایش اول(دریافت کننده مداخله زوج درمانی هیجان مدار) ؛گروه آزمایش دوم (دریافت کننده مداخله زوج درمانی گاتمن) و گروه کنترل تقسیم و به شکل تصادفی جاگیری شدند.دو گروه آزمایش به مدت ۱۰ هفته مداخله زوج درمانی گاتمن را در 45 دقیقه و ۱۰ هفته زوج درمانی هیجان محور را در 45 دقیقه دريافت نمودند؛ درحالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت ننمود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که زوج گاتمن و زوج درماني متمركز بر هيجان بر سازش زناشويي، چهار اسب سوارکار نابودگر تاثير معناداري داشته است؛ همچنین ميزان اثر گذاری زوج درماني گاتمن بر سازش زناشویی بيشتر از زوج درماني متمركز بر هيجان و میزان اثر بخشی این دو درمان بر چهار اسب سوار کار نابودگر تفاوت معناداري با هم ندارند. نظر به تاثیر این دو درمان بر سازش زناشويي و چهار اسب سوارکار نابودگر ؛بهره گیری از این دو مداخله برای زوجین مراجعه کننده به مراکز روانشناسی و مشاوره نتیجه بخش خواهد بود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت بر کیفیت زندگی و تابآوری نوجوانان دختر مبتلا به بیماری قلبی صورت گرفت. روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانشآموزان چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت بر کیفیت زندگی و تابآوری نوجوانان دختر مبتلا به بیماری قلبی صورت گرفت. روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانشآموزان دختر مبتلا به بیماری قلبی دوره متوسطه دوم مدارس شهر جلفا در سالتحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. 45 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب، و بهصورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروههای آزمایشی، درمان مختص گروه خود را بهترتیب در 8 و 6 جلسه دریافت کردند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. ابزارهای اندازهگیری، پرسشنامههای کیفیت زندگی و تابآوری کانر و دیویدسون بودند. دادهها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت در مقایسه با گروه کنترل، کیفیت زندگی و تابآوری نوجوانان دختر مبتلا به بیماری قلبی را در پسآزمون افزایش داد. در مرحله پی گیری، اثر این دو درمان بر کیفیت زندگی و تابآوری ماندگار بود. تأثیر شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت بر کیفیت زندگی و تابآوری بیماران قلبی در مراحل پسآزمون و پی گیری یكسان بود. بهنظر میرسد شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان راهحلمحور کوتاهمدت میتوانند سبب افزایش پذیرش بیماری در بیماران قلبی شوند، از اینرو احتمالاً میتوانند راهبرد درمانی مفیدی برای ارتقای وضعیت روانی بیماران قلبی تلقی شوند.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطهای خشونت خانگی، تعارض زناشویی، عزتنفس و تاب آوری در رابطه بین انسجام خانوادگی و والدآزاری در دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول و دوم در شهر شهرکرد بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان دختر و پسر متوسطه اول و دوم در شهر شهرکرد و ماد چکیده کامل
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطهای خشونت خانگی، تعارض زناشویی، عزتنفس و تاب آوری در رابطه بین انسجام خانوادگی و والدآزاری در دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول و دوم در شهر شهرکرد بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان دختر و پسر متوسطه اول و دوم در شهر شهرکرد و مادران آنان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 779 نفر به روش نمونه-گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان این پژوهش پرسشنامه والد آزاری فرم پسران (PAS-bv)، مقیاس والد آزاری (دختر- مادر)(PAS-gm)، مقیاس مواجهه کودک با خشونت خانگی (VCED)، مقیاس به تعارض زناشویی والدین (PMCS)، پرسشنامه انسجام خانواده (SFC)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و تاب آوری کانر دیویدسون (CD-RIS)، را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین خشونت خانگی، تعارض زناشویی، انسجام خانوادگی، عزت نفس و تاب آوری با والد آزاری رابطه معناداری وجود دارد. مدل نهایی برازندگی مناسبی را نشان داد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که که انسجام خانوادگی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق خشونت خانگی، تعارض زناشویی، عزت نفس و تاب آوری بر والد آزاری اثر معنادار دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مطالعة اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر راهبردهای نظمجوییِ شناختی هیجان دانشآموزان دختر تیزهوش انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود و جامعة آماری، دانشآموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس ت چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مطالعة اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر راهبردهای نظمجوییِ شناختی هیجان دانشآموزان دختر تیزهوش انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود و جامعة آماری، دانشآموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس تیزهوشان شهر تهران (متوسطة دورة دوم) در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۹۹ بودند، که با روش نمونهگیری در دسترس، دانشآموزان پایة دهم دبیرستان فرزانگان تهران(۱۷۰ نفر)، انتخاب شده و پرسشنامة نظمجویی شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل نمودند. از بین آنها ۳۲ نفر که نمرههای پایینی در راهبردهای انطبافی داشتند، به عنوان گروه نمونه مشخص و به صورت تصادفی، به دو گروه ۱۶ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. به گروه آزمایش در ۱۲ جلسه ۷۰ دقیقه ای (دوبار در هفته)، مهارت های مقابله با اضطراب و افسردگی و مدیریت استرس آموزش داده شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزش و همچنین پس از گذشت یک ماه و نیم در مرحلة پیگیری، پرسشنامه مذکور برای هر دو گروه اجرا شد. یافتهها: تحلیل داده ها با استفاده از روش «تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر» نشان داد، آموزش مهارتهای زندگی در دانشآموزان تیزهوش به صورت معنادار و پایدار، استفاده از راهبردهای انطباقی نظمجویی شناختی هیجان را افزایش و استفاده از راهبردهای غیر انطباقی نظمجویی شناختی هیجان را کاهش میدهد. نتیجه: استفاده از آموزش مهارت های زندگی میتواند در افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی نظمجویی شناختی هیجان و کاهش راهبردهای غیر انطباقی آن موثر واقع شود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل رابطه بین ذهن آگاهی و کیفیت رابطه زناشویی با میانجی گری باورهای لذت بری و قدردانی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر اصفهان در سال 1400 بود که در 5 سال اول زندگی زناشویی شان قر چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل رابطه بین ذهن آگاهی و کیفیت رابطه زناشویی با میانجی گری باورهای لذت بری و قدردانی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر اصفهان در سال 1400 بود که در 5 سال اول زندگی زناشویی شان قرار داشتند که از بین آنها 258 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های کیفیت رابطه زناشویی؛ قدردانی مک کالو و همکاران (2002)؛ ذهن آگاهی براون و رایان (2003) و باورهای لذت بری برایانت (2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مدل-یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج رابطه مثبت و معنادار بین ذهن آگاهی، قدردانی و باورهای لذت بری با کیفیت رابطه زناشویی را نشان دادند (001/0p<). همچنین اثر غیرمستقیم باورهای ذهن آگاهی از طریق باورهای لذت بری و قدردانی بر کیفیت رابطه زناشویی و همچنین اثر غیر مستقیم ذهن آگاهی بر قدردانی از طریق باورهای لذت بری مورد تأیید قرار گرفت (05/0p<). بنابراین پیشنهاد می شود مشاوران و روانشناسان در حوزه خانواده از نتایج این پژوهش برای ارتقا کیفیت زندگی زناشویی و فردی خانواده ها استفاده کنند و با بکارگیری تدابیری جهت ارتقا و استفاده از مهارت های ذهن آگاهی، تجارب باورهای لذت بری و قدردانی جهت افزایش کیفیت رابطه زناشویی در کارهای آموزشی و بالینی خویش به کار گیرند.
پرونده مقاله
کودکان با نشانگان داون در زمینه های مختلف زندگی خویش دچار محدودیت های قابل توجهی هستند. در این میان، مهارت های زندگی روزمره ازجمله زمینه هایی است که اهمیت به سزایی جهت موفقیت این کودکان در زندگی دارد. با این حال، مرور شواهد پژوهشی حاکی از آن است که مداخلات کارآمدی چون ب چکیده کامل
کودکان با نشانگان داون در زمینه های مختلف زندگی خویش دچار محدودیت های قابل توجهی هستند. در این میان، مهارت های زندگی روزمره ازجمله زمینه هایی است که اهمیت به سزایی جهت موفقیت این کودکان در زندگی دارد. با این حال، مرور شواهد پژوهشی حاکی از آن است که مداخلات کارآمدی چون برنامه های توانبخشی خانواده محور کمتر در این حوزه مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامۀ توانمندسازی حسی- حرکتی خانواده محور بر مهارت های زندگی روزمرۀ دانش آموزان با نشانگان داون انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانشآموزان با نشانگان داون شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونۀ پژوهش شامل 30 دانش آموز در دامنۀ سنی 8 تا 12 سال بود که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون رشد اجتماعی واینلند (1980) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که از لحاظ تمامی مؤلفه های مهارت های زندگی روزمره تفاوت معناداری میان گروه آزمایش و کنترل وجود دارد (01/0p<). در نتیجه، می توان برنامۀ توانمندسازی حسی- حرکتی خانواده محور را به عنوان مداخله ای مناسب جهت بهبود مهارت های زندگی روزمرۀ دانش آموزان با نشانگان داون پیشنهاد نمود.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس والدگری، رابطه والد-کودک و مشکلات برونیسازیشده کودک انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی در قالب طرح پیشآزمون پسآزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس والدگری، رابطه والد-کودک و مشکلات برونیسازیشده کودک انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی در قالب طرح پیشآزمون پسآزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش مادران کودکان 4 تا 9 ساله شهر سمنان در سال 1400 بودند. 24 مادر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به تصادف به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه دو ساعته مداخله را دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشت. ابزار پژوهش شاخص استرس والدگری آبدین، مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا و پرسشنامه رفتاری کودک آیبرگ بود. دادهها با تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل در استرس والدینی، رابطه والد-کودک و مشکلات برونیسازیشده کودک تفاوت معناداری وجود دارد. تنها در زیرمقیاس وابستگی این تفاوت معنادار نیست. این برنامه ترکیبی میتواند در کاهش استرس والدگری و مشکلات برونیسازیشده کودک اثربخش باشد و موجب کاهش تعارضات بین والد و کودک و نزدیک شدن رابطه آنها شود اما در میزان وابستگی بین والد و کودک مؤثر نیست.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی پیشبینی تعارضات زناشویی دانشجویان بر اساس نیازهای اساسی بود. پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متأهل 4 دانشگاه آزاد شهر تهران در سال 1398 بود. حجم نمونه به تعداد 172 دانشجو شامل 131 زن و 4 چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی پیشبینی تعارضات زناشویی دانشجویان بر اساس نیازهای اساسی بود. پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متأهل 4 دانشگاه آزاد شهر تهران در سال 1398 بود. حجم نمونه به تعداد 172 دانشجو شامل 131 زن و 41 مرد با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای و در داخل هر خوشه با استفاده از روش نمونهگیری مبتنی بر هدف، انتخاب شد. دادهها با استفاده از پرسشنامههای تعارضات زناشویی (MCQ) و نیازهای اساسی گلاسر(GBNQ) گردآوری و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 تحلیل شد. یافتهها نشان داد که میان میزان ارضاشدگی و نیازهای اساسی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همبستگی میان تعارضات زناشویی با نیاز به عشق و تعلق خاطر و نیاز به تفریح منفی و معنادار است. همبستگی میان 5 نیاز اساسی مثبت و معنادار است؛ لذا تعارضات زناشویی با استفاده از نیازهای اساسی قابل پیشبینی است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر شفقت به خود و سرزندگی در مادران دارای کودک با اختلالات یادگیری بود. این پژوهش براساس هدف از نوع کابردی با طرح نیمهآزمایشی همراه با پیشآزمون ـ پـسآزمـون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، مـادران دارای کـودک با اختل چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر شفقت به خود و سرزندگی در مادران دارای کودک با اختلالات یادگیری بود. این پژوهش براساس هدف از نوع کابردی با طرح نیمهآزمایشی همراه با پیشآزمون ـ پـسآزمـون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، مـادران دارای کـودک با اختلال یادگیری شهر تهران در شش ماهه اول سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این مادران بود، که به روش نمونهگیری هدفمند به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گـروه آزمـایش و گـواه قـرار گرفتنـد (هر گروه 15نفر). از مقیاس شفقت خود (نف،2003) و سرزندگی ریان و فردریک (1997) استفاده شد. گروه آزمایش ده جلسه آموزش ذهنآگاهی را دریافت کردند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیلکواریانس نشان داد که شفقت به خود و سرزندگی در گروه آزمایش به طور معناداری از گروه گواه متفاوت بود. لذا میتوان گفت آموزش ذهنآگاهی میتواند جهت افزایش شفقت به خود و سرزندگی مادران با کودک دارای اختلال یادگیری مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی خودارزشمندی بر اساس الگوی فرآیند اعتباریابی انسان در افزایش میزان رضایت زناشویی زوجین شهرستان پیرانشهر انجام گرفته است. تعداد 24 نفر به عنوان حجم گروه نمونه، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (6 زوج) و گروه کنترل (6 ز چکیده کامل
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی خودارزشمندی بر اساس الگوی فرآیند اعتباریابی انسان در افزایش میزان رضایت زناشویی زوجین شهرستان پیرانشهر انجام گرفته است. تعداد 24 نفر به عنوان حجم گروه نمونه، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (6 زوج) و گروه کنترل (6 زوج) جایگزین شدند. از هر دو گروه، به وسیله سیاهه رضایت زناشویی انریج (47 سولی) پیش آزمون گرفته شد. سپس به زوجین گروه آزمایش طی 8 جلسه درمانی مطابق با الگوی فرآیند اعتباریابی انسان آموزش داده شد و گروه کنترل در حالت انتظار برای دریافت خدمات مشاورهای بودند. پس از اتمام جلسات، از هر دو گروه به وسیله سیاهه مذکور پس آزمون گرفته شد....
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه الگوهای ارتباطی خانواده با سرزندگی تحصیلی: نقش میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. شرکتکنندگان در این پژوهش 240 نفر از دانشآموزان پسر پایه نهم شهر بهبهان بودند که به روش نمونهگیر چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه الگوهای ارتباطی خانواده با سرزندگی تحصیلی: نقش میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. شرکتکنندگان در این پژوهش 240 نفر از دانشآموزان پسر پایه نهم شهر بهبهان بودند که به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای (نسبتی) انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش نسخه تجدیدنظر شده مقیاس الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی، مقیاسهای سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، شناختی و فراشناختی پینتریچ و دی گروت بودند. برای بررسی روایی و اعتبار این ابزارها از روش تحلیل عامل تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان دادند که جهتگیری گفت و شنود بهطور مستقیم با سرزندگی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابطه مثبت و معناداری دارد. همچنین، جهتگیری گفت و شنود با سرزندگی تحصیلی از طریق راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابطه غیرمستقیم معناداری دارد؛ اما جهتگیری همنوایی به صورت مستقیم با سرزندگی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابطه معناداری ندارد و این رابطه به صورت غیرمستقیم با میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) با سرزندگی تحصیلی نیز غیر معنادار بود. در آخر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با سرزندگی تحصیلی رابطه معناداری دارد. برازش بهتر مدل با حذف مسیرهای غیر معنادار جهتگیری همنوایی به سرزندگی تحصیلی و جهتگیری همنوایی به راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) حاصل شد.
پرونده مقاله