• فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - طبقه بندی توانمندی های منش و فضایل با تأکید بر فرهنگ
        مرجان حسنی راد محمد  خداياري فرد الهه حجازی
        هدف پژوهش حاضر شناسایی توانمندی های منش و فضایل در میان دانشجویان ایرانی 18 تا 28 ساله و طبقه بندی این توانمندی ها و فضایل با توجه به فرهنگ ایرانی است. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی با استفاده از طرح نظریۀ مبنایی از نوع اکتشافی بود. به منظور تحلیل مصاحبه های گروه کانونی از چکیده کامل
        هدف پژوهش حاضر شناسایی توانمندی های منش و فضایل در میان دانشجویان ایرانی 18 تا 28 ساله و طبقه بندی این توانمندی ها و فضایل با توجه به فرهنگ ایرانی است. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی با استفاده از طرح نظریۀ مبنایی از نوع اکتشافی بود. به منظور تحلیل مصاحبه های گروه کانونی از فن تحلیل مضمون استفاده شد. جامعۀ پژوهش، دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند که به شیوۀ هدفمند، از نوع قضاوتی انتخاب شدند. نفرات منتخب با پرسشنامۀ نشانگرهای بزرگسالی ارزیابی شدند و تنها کسانی که ویژگی های دورۀ پیش بزرگسالی را داشتند، در این مطالعه، شرکت کردند. کفایت حجم نمونه در رویکرد کیفی با توجه به اصل اشباع طی روند پژوهش تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه بود که از طریق گروه کانونی (6 گروه شامل 24 دانشجوی دختر و 11 دانشجوی پسر) انجام گرفت. تحلیل مضامین در این پژوهش با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام گرفت. یافته ها نشان دهندۀ وجود چهار عامل یا فضیلت زیر در جامعۀ ایرانی بود: خِرد (شامل توانمندی های تفکر تحلیلی، خودنظم دهی، میانه روی و اعتدال، عشق به یادگیری)، شجاعت (شامل توانمندی های جرئت مندی، صداقت، و استقلال)، انسانیت (شامل توانمندی های عدالت و انصاف، مهربانی، گذشت و بخشش)، و تعالی (شامل توانمندی های تحسین زیبایی و شگرفی، امیدواری، و معنویت). به عبارت دیگر، به جای تقسیم بندی 6 گانه فضایل و 24 گانۀ توانمندی های مؤسسۀ ارزش ها د رعمل (و یا)، در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مضمون مدلی شامل چهار فضیلت و 13 توانمندی با توجه به اولویت های جامعۀ ایرانی به دست آمد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - نقش واسطه اي سبک هاي فرزندپروري والدين با مشکلات دورة بلوغ
        لیلا اکرمی مختار ملک پور احمد عابدی
        هدف از پژوهش حاضر، تعيين نقش واسطه اي سبک هاي فرزند پروري، جو عاطفي، دانش نوجوان و نحوة گذراندن اوقات فراغت در رابطه بين شرايط اقتصادي، سطح تحصيلات، دانش والدين و دريافت آموزش با مشکلات رفتاري، اجتماعي و دانش جنسي در نوجوانان دختر و پسر در دورة بلوغ بود. جامعة آماري ش چکیده کامل
        هدف از پژوهش حاضر، تعيين نقش واسطه اي سبک هاي فرزند پروري، جو عاطفي، دانش نوجوان و نحوة گذراندن اوقات فراغت در رابطه بين شرايط اقتصادي، سطح تحصيلات، دانش والدين و دريافت آموزش با مشکلات رفتاري، اجتماعي و دانش جنسي در نوجوانان دختر و پسر در دورة بلوغ بود. جامعة آماري شامل تمام دختران و پسران نوجوان در شهر يزد بودند. با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي خوشة چند مرحلهاي،200 نفر دختر و پسر سنين 16-12 سال و مادران آن ها انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده براي جمع آوري داده ها شامل پرسشنامه هاي «سبک ها و ابعاد فرزند پروري»، «جو عاطفي خانواده برن»، «بررسي اوقات فراغت نوجوان»، «بررسي آگاهي از تغييرات دورة بلوغ»، «بررسي وضعيت اقتصادي و تحصيلي»، «مقياس ارزيابي رفتار کودکان»، فرم والدين (ويرايش سوم)، «نظام بهبود مهارت هاي اجتماعي» و «پرسشنامه بررسي دانش جنسي» بود. براي آزمون مدل پژوهش، از روش تحليل مسير استفاده شد. نتايج نشان داد که متغيرهاي پژوهش داراي همبستگي معني دار با يکديگر هستند(0/01≥p) و مدل پژوهش در سطح معناداري 01/0 در بين نوجوانان از برازش مطلوب و مناسب برخوردار است. اثر مستقيم و غير مستقيم متغيرهاي شرايط اقتصادي، سطح تحصيلات، دانش والدين و دريافت آموزش بر مشکلات رفتاري، اجتماعي و دانش جنسي نوجوانان هم معنادار بود (96/t ≥ 1، 05/0≥p). پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - رابطه قلدري در محل کار و رفتارهاي انحرافي در محل کار با ميانجيگري فرسودگي هيجاني
        رضا سپهوند محسن عارف نژاد فریبرز فتحی چگنی مهدیه سپهوند
        هدف اين پژوهش تعيين رابطة قلدري در محل کار و رفتارهاي انحرافي کارکنان در محل کار با ميانجيگري فرسودگي هيجاني در کارکنان سازمان هاي دولتي استان لرستان بود. پژوهش، از لحاظ هدف کاربردي و از لحاظ نوع تحقيق، رابطه اي و از نوع مدل سازي، معادلات ساختاري بود. جامعة آماري پژوهش چکیده کامل
        هدف اين پژوهش تعيين رابطة قلدري در محل کار و رفتارهاي انحرافي کارکنان در محل کار با ميانجيگري فرسودگي هيجاني در کارکنان سازمان هاي دولتي استان لرستان بود. پژوهش، از لحاظ هدف کاربردي و از لحاظ نوع تحقيق، رابطه اي و از نوع مدل سازي، معادلات ساختاري بود. جامعة آماري پژوهش تعداد 1317 نفر از کارکنان ادارات کل ستادي استان لرستان مستقر در شهر خرم آباد بودند، از اين ميان نمونه اي به تعداد 297 نفر به روش تصادفي طبقه اي از ميان آنها انتخاب گرديد. براي سنجش متغيرهاي پژوهش از پرسشنامه قلدري در محل کار (اينارسن ، هول و نوتلرز، 2009)، پرسشنامه فرسودگي هيجاني (ماسلاچ و جکسون، 1981) و پرسشنامه رفتارهاي انحرافي در محل کار (بنت و رابينسون، 2000) استفاده شده است. براي تجزيه و تحليل داده ها از مدل سازي معادلات ساختاري و نرم افزارAmos استفاده شده است. نتايج پژوهش نشان دهندة آن بود که قلدر، در محل کار به صورت مستقيم با رفتارهاي انحرافي و فرسودگي هيجاني رابطة مثبت و معناداري دارد، علاوه بر اين فرسودگي هيجاني، رابطه بين قلدري در محل کار و رفتارهاي انحرافي کارکنان را ميانجي گري مي کند (p<0/05). پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - نقش ايجاد الگوهاي منعطف رفتار از طريق مواجهه ارزشمحور در فرآيند رواندرمانگري
        علی محمد رضایی طیبه شریفی احمد غضنفری الهام  افلاکی محمدجعفر  بهره دار
        هدف مطالعه حاضر تعيين نقش ايجاد الگوهاي منعطف رفتار از طريق مواجهة ارزشمحور، در فرآيند رواندرمانگري بر کاهش دردهاي مزمن و نشانگان باليني بيماران مبتلا به اختلال خودايمني بود. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمايشي (پيش آزمون- پس آزمون) با دورة پيگيري سه ماهه و يک گروه کنترل چکیده کامل
        هدف مطالعه حاضر تعيين نقش ايجاد الگوهاي منعطف رفتار از طريق مواجهة ارزشمحور، در فرآيند رواندرمانگري بر کاهش دردهاي مزمن و نشانگان باليني بيماران مبتلا به اختلال خودايمني بود. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمايشي (پيش آزمون- پس آزمون) با دورة پيگيري سه ماهه و يک گروه کنترل بود. به همين منظور 60 آزمودني بر اساس معيارهاي ورود به پژوهش انتخاب و به روش نمونهگيري دردسترس در دو گروه مداخله درمان مبتني بر پذيرش و تعهد (20نفر)، درمان متمرکز بر شفقت (20نفر) و يک گروه کنترل (20نفر) گمارده شدند. براي جمع آوري اطلاعات از پرسشنامه اضطراب زونگ (SAS) و پرسشنامه دردهاي مزمن استفاده شد. جهت تحليل يافته ها از روش تحليل واريانس با اندازه گيري مکرر و آزمونهاي ناپارامتريک تعقيبي بونفروني، کالموگراف- اسميرنوف و کرويت ماچلي استفاده شد. نتايج نشانگر آن بود که بين دو گروه مداخله اي درمانگري مبتني بر پذيرش و تعهد و درمانگري متمرکز بر شفقت بر اضطراب و درد هاي مزمن و گروه کنترل در نمره هاي پيش آزمون- پس آزمون تفاوت معنيداري وجود دارد (0/001>p). در مجموع نتايج اين مطالعه نشان ميدهد که روش درمانگري مبتني بر پذيرش و تعهد و درمانگري متمرکز بر شفقت بر کاهش اضطراب و دردهاي مزمن بيماران لوپوس تأثير دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - رابطه منش هاي اخلاقي با ابعاد بي صداقتي تحصيلي با توجه به نقش واسطه اي خودفريبي
        حمید بارانی فرهاد خرمائی
        هدف پژوهش حاضر تبيين علي ابعاد بي صداقتي تحصيلي در گروهي از دانشجويان دورة کارشناسي دانشگاه شيراز بود. مشارکت کنندگان 303 نفر (185 دختر و 118 پسر) از دانشجويان دورة کارشناسي دانشگاه شيراز (در سال تحصيلي 99-1398) بودند که به روش نمونه گيري خوشه اي تصادفي چندمرحله اي، ا چکیده کامل
        هدف پژوهش حاضر تبيين علي ابعاد بي صداقتي تحصيلي در گروهي از دانشجويان دورة کارشناسي دانشگاه شيراز بود. مشارکت کنندگان 303 نفر (185 دختر و 118 پسر) از دانشجويان دورة کارشناسي دانشگاه شيراز (در سال تحصيلي 99-1398) بودند که به روش نمونه گيري خوشه اي تصادفي چندمرحله اي، انتخاب شدند و ابزار هاي منش هاي اخلاقي خرمائي و قائمي (1397)، پرسشنامه خودفريبي سيرونت و همکاران (2019) و بيصداقتي تحصيلي بشير و بلا (2018) را تکميل کردند. به منظور بررسي فرضيههاي پژوهش از مدليابي معادلات ساختاري و نرمافزار AMOS استفاده شد. نتايج نشان داد که مدل پژوهش با داده هاي جمع آوري شده برازش مطلوبي دارد و منش هاي اخلاقي به طور مستقيم و غيرمستقيم (از طريق خودفريبي)، پيشبيني کنندة ابعاد بي صداقتي تحصيلي است. همچنين بيشترين واريانس توسط بُعد دروغ دربارة تکاليف تحصيلي و کمترين واريانس توسط بُعد تقلب در آزمون در مدل تبيين گرديد. به طور کلي يافته هاي پژوهش حاضر نقش منش هاي اخلاقي و خودفريبي را در تبيين ابعاد بي صداقتي تحصيلي و به خصوص بُعد دروغ درباره تکاليف تحصيلي نشان مي دهند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - نقش نظم جويي شناختي هيجان و تعامل مادر-کودک در پيش بيني بهزيستي روانشناختي مادران داراي کودک ناتوان ذهني
        زهرا  بندار کاخکی نسرین سادات  هاشمی گلستان بهناز شیدعنبرانی حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
        پژوهش ﺣﺎﺿﺮ با هدف تعيين نقش متغيرهاي نظم جويي شناختي هيجان و تعامل مادر-کودک در پيش بيني ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ روانشناختي مادران کودکان ناتوان ذهني انجام شد. اين پژوهش توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي مي باشد. جامعة آماري اين پژوهش شامل کليه مادران داراي کودک ناتوان ذهني بود که در سال چکیده کامل
        پژوهش ﺣﺎﺿﺮ با هدف تعيين نقش متغيرهاي نظم جويي شناختي هيجان و تعامل مادر-کودک در پيش بيني ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ روانشناختي مادران کودکان ناتوان ذهني انجام شد. اين پژوهش توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي مي باشد. جامعة آماري اين پژوهش شامل کليه مادران داراي کودک ناتوان ذهني بود که در سال تحصيلي 98-97 کودکان آنها زير نظر آموزش و پرورش ابتدايي استثنائي شهر مشهد مشغول به تحصيل بودند. تعداد 150 مادر با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و مقياس بهزيستي روانشناختي ريف فرم 54 سؤالي، پرسشنامه نظم جويي شناختي هيجان گارنفسکي و مقياس تعامل مادر و کودک پيانتا را جهت تعيين سهم هر يک از متغيرهاي بهزيستي روانشناختي، نظم جويي شناختي هيجان و تعامل مادر-کودک تکميل کردند. براي تحليل داده ها از آمار توصيفي، همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. داده هاي به دست آمده به وسيلة نرم افزار آماري spss-23 تحليل گرديد. طبق يافته ها، ميان بهزيستي روانشناختي و راهبرد سازگارانه تنظيم شناختي هيجان همبستگي مثبت معنادار و بالعکس بين بهزيستي روانشناختي و راهبرد ناسازگارانه تنظيم شناختي هيجان همبستگي منفي معنادار وجود داشت. همچنين ميان ارتباط مثبت والد-کودک و بهزيستي روانشناختي نيز همبستگي مثبت معنادار مشاهده شد. الگوي نتايج حاکي از آن است که راهبرد سازگارانه تنظيم شناختي هيجان و ارتباط مثبت والد کودک داراي توان پيشبيني بهزيستي روانشناختي مادران داراي کودک ناتوان ذهني مي باشد. پرونده مقاله